navigation


خانه       نمونه آثار       مقالات       آموزش سه تار       بیوگرافی       تماس با من


۲۱ اسفند، ۱۳۹۰

جلوه گل

داریوش طلائی: تار
علیرضا قربانی: آواز
جمشید شمیرانی: تمبک
ناشر: موسسه فرهنگی هنری آوای باربد

                      معرفی و نقد: بهراد توکلی ساز و آوازی قابل توجه

بهراد توکلی: آلبوم جلوه گل که در اواخر سال گذشته روانه بازار شد در ۲ لوح فشرده شامل دو اجرا از هنرمندان داریوش طلائی (تار) علیرضا قربانی (آواز) و جمشید شمیرانی (تمبک) در دستگاه همایون و آواز ابوعطا است که به سال ۱۳۸۳ در پاریس ضبط شده است.
شاکله کلی اثر مبتنی بر ساز و آواز بوده و سه تصنیف جلوهٔ گل (در همایون از عبدالحسین شهنازی)، نسیم سحر (در ابوعطا از علی اکبرخان شهنازی) و بهار دلکش (در ابوعطا از درویش خان) را نیز شامل می‌شود از ابتدای دوران رادیو در اوائل دهه بیست شمسی موسیقی ایرانی رفته رفته از شیوه اجراهای بلند ساز و آواز با یک نوازنده و خواننده دور شد و گروه نوازی و آوازهای نسبتا کوتاه‌تر که شامل گوشه‌های اصلی دستگاه یا آواز انتخابی می‌شد جای آن را گرفت اگر چه این شیوه همچنان در برنامه گلهای جاویدان رادیو به زیست خود ادامه داد اما زمان کوتاه برنماه‌های رادیوئی برای این شیوه اجرا همچنان دست مجریان را در اجرای گوشه‌های مهجور‌تر ردیف موسیقی دستگاهی بسته نگاه می‌داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاید به دلیل فشارهای اعمال شده در حوزه موسیقی خصوصا از در اوائل دهه ۶۰ اجراهای موسیقی ایرانی به سمت اجرای تک ساز و آواز پیش رفت که می‌توان اجراهای مشترک استادان محمدرضا لطفی و محمدرضا شجریان از برجسته‌ترین نمونه‌های اجرائی این شیوه به شمار آورد. اما از آن زمان بدین سو کمتر شاهد اجراهائی به این فرم بوده‌ایم و درواقع می‌توان گفت موسیقی با اجراهای گروهی و حجم آواز کمتر به سمت مخاطب رفته و از سوی دیگر عدم توانائی خوانندگان و نوازندگان نسل‌های بعد نیز مزید بر این علت شده‌اند.
با توجه به آنچه ذکر شد اثر جلوه گل در چنین فضائی می‌تواند جدای از بررسی فنی، فی نفسه به دلیل شیوه مبتنی بر تک ساز و آواز داری اهمیت باشد. اما اثر به لحاظ فنی نیز دارای نقات قوت بسیاری است هوشمندی و درایت داریوش طلائی در ترکیب بندی کل اثر و نیز بکار گیری ضربی‌های کوتاه در میان آواز هم بافت منسجمی را ایجاد نموده و هم توانسته در حفظ ارتباط شنونده با اجرا نقش بسایر چشمگیری را ایفا نماید. زمان بندی متناسب در جواب آواز‌ها و تناسب میان جملات آوازی و سازی در کنار ویرتوزیته بالای طلائی از جمله نکات برجسته آلبوم جلوه گل است از سوی دیگر انتخاب مناسب شعر زمان بندی مناسب در آواز اجرای مطلوب تحریر‌ها، بیان شعر از جمله نکات مثبت اجرای اواز علیرضا قربانی است که او را نسبت به هم نسلان خویش در جایگاه متمایزی قرار می‌دهد.
البته نکاتی نیز در آواز قربانی قابل تامل است که در اینجا مختصری بدان می‌پردازیم: در رنج‌های مختلف صوتی، جنس صدا خصوصا در مخرج تحریر‌ها متفاوت است به عنوان نمونه در رنج میانی (نظیر شروع تحریر آواز در درآمد ابوعطا) میزان هوای خروجی از حنجره کمی از رنج‌های بالا و پائیین بیشتر است همین امر سبب شده تا کنترل فواصل در این رنج با دشواری صورت پذیرد. و دیگر آنکه ریتم آواز قربانی در این اثر (و نیز سایر اجراهای آواز او) به مانند دیگر خوانندگان این نسل به پیروی از ردیف بر اکسنت‌های معمول وزن شعر است و تحرک ریتم هم باز منطبق بر همین اوزان عروضی است این در حالی است که در اجرا‌های طولانی شکست ریتم معمول در آواز جزء عناصر مهم ایجاد تنوع در آواز است این موضوع در آواز متقدمین مانند استادان طاهرزاده و ظلی و بنان مشهود بوده و اوج آن در اجراهای آواز استاد یگانه، محمدرضا شجریان به قابل مشاهده است.
اثر جلوه گل بدون شک یکی از آثار قابل توجه ساز و اواز در سالهای اخیر است و امیدواریم در آینده نیز شاهد چنین اجراهائی از سایر خوانندگان نسل جدید باشیم.

منبع : روزنامه هفت صبح

۱۸ اسفند، ۱۳۹۰

گلفرش

گروه همنوازان سایه
تکنوار تار، آهنگساز و سرپرست گروه: محمدامین اکبرپور
خواننده : علیرضا حاجی طالب
ناشر: موسسه فرهنگی هنری آوا خورشید

                   معرفی و نقد: بهراد توکلی
پل ارتباطی دو ناحیه

بهراد توکلی: موسیقی رسمی ایران یا آنچه به عنوان موسیقی دستگاهی نامیده و شناخته می شود در طول تاریخ ، همواره در تعامل با موسیقی نواحی ایران بوده و هست . شاید به نوعی مقایسه زبان با موسیقی در شناخت و تبیین این کنش و واکنشها موثر باشد . زبان فارسی با لهجه رسمی آن که در نواحی مرکزی ایران رواج دارد ؛ در نواحی حاشیه ای با گویش های مختلف به زیست خود ادامه می دهد . این گویش ها بعضا در تاریخ چند هزار ساله اقوام ایران زمین سینه به سینه حفظ شده و در برخی منطق مانند خوزستان تحت تاثیر زبان های اقوام همجوار نیز قرار گرفته است . برخی مناطق نیز مانند آذربایجان اساسا زبان اقوام مهاجر و اطراف را به عنوان زبان رسمی پذیرفته و زبان فارسی در ان رد پاهائی کمرنگ از خود بجای نهاده است. در ردیف موسیقی ایرانی نیز نشانه هائی از این تعامل دیده می شود مانند گوشه های شوشتری بختیاری و موالف که هر یک با تغییراتی که بحث فنی آن از این نوشتار بیرون است ؛ خود را در بدنه موسیقی دستگاهی جای داده اند.
موسیقی شوشتر و دزفول که در این اثر دستمایه کار محمد امین اکبر پور قرار گرفته از جمله موسیقی هائی است که موسیقی فارسی محسوب شده اما نقش گویش در آن بسیار مشهود است. گلفرش تلاش دارد تا پلی ارتباطی میان موسیقی ناحیه شوشتر و دزفول با موسیقی دستگاهی و ارائه آن با گویشی نزدیک تر به فارسی رسمی ایجاد نماید . مهمترین چالشی که پیش روی گلفرش است دستیابی به بافتی منسجم در نیل به وحدت میان این دو فرهنگ موسیقائی است که به نظر نگارنده در قسمتهائی به آن نائل آمده و در بخشهائی نیز  از آن دور شده است. در بخش های ساز و آواز عناصر وحدت بخش با موسیقی دستگاهی ، بهره گیری از ساز تار و استفاده از جملات مبتنی بر ردیف توسط اکبرپور و نیز تلاش خواننده برای ارائه اشعار با گویشی نزدیک تر به زبان فارسی رسمی است اما بین لهجه موسیقائی خواننده با نوازنده ارتباط منسجمی دیده نمی شود به جز در اجرای ساز و آواز لیلی و مجنون که لهجه تار به لحاظ نوع ریز ها و اکسنت ها و کشش ها به خواننده نزدیک تر می شود در موارد دیگر اختلاف لهجه میان نوازنده و خواننده مشهود است. شاید بهتر بود در بخشهائی از اثر از ساز نی که سبقه بومی و قابلیت بیشتری برای ارائه موسیقی شوشتر دارد نیز استفاده می شد که علاوه بر این مزیت ، به تنوع شنیداری آلبوم نیز کمک شایانی می نمود.
اما در انتخاب ، ساخت و اجرای قطعات ضربی و تصنیف ها جدا از کیفیت بالای آهنگسازی و اجرا توازن مناسبی میان عناصر موسیقی دستگاهی با موسیقی شوشتر قابل مشاهده است  خصوصا در قطعات گلفرش و جام احساس که آهنگساز به تلفیق مناسب و هوشمندانه ای از ملودی های محلی با قطعات کلاسیک موسیقی دستگاهی نظیر رنگ بیداد درویش خان و نیز دو ضربی رکن الدین خان مختاری دست زده که بسیار قابل توجه و زیباست. نکته دیگری از نقاط برجسته و قابل توجه گلفرش به شمار می رود اجرای پر احساس گروه در قطعات ضربی و خواننده و نوازنده در بخش های آوازی است .
نکته دیگری که در آلبوم گلفرش باید به آن توجه کرد موضوع فرم است . چینش قطعات در میان قسمت های آوازی به گونه ای است که حجم ساز و آواز در ابتدای اثر طولانی و در انتها تقریبا در میان قطعات به صفر می رسد این امر باعث خستگی شنوده در بخش های آوازی طولانی ابتدای آلبوم شده و از سوی دیگر به همگن بودم فرم اثر آسیب می رساند.
در مجموع گلفرش یکی از آثار قابل توجه و در نوع خود ارزشمندی است که نسبت به آثاری که ملودی های محلی را دستمایه خلق قرار داده اند ، از نگاه جدی تر و هنری تری برخوردار است . و اهتمام و توجه نسل جوان موسیقی به  تعامل های فرهنگی میان اقوام ایرانی در حوزه موسیقی دستگاهی بسیار ستودنی است . همانگونه که در بروشور آلبوم نیز وعده داده شده ، چشم به راه آثار بعدی گروه همنوازان سایه در این حوزه موسیقائی خواهیم ماند.

منبع: روزنامه هفت صبح