navigation


خانه       نمونه آثار       مقالات       آموزش سه تار       بیوگرافی       تماس با من


۰۱ آبان، ۱۳۹۰

یادگار دوست

آهنگساز : کامبیز روشن روان
خواننده :شهرام ناظری

               معرفی و نقد: بهراد توکلی
معرفی 33 آلبوم برتر پس از انقلاب (یادگار دوست)
بهراد توکلی: یادگار دوست اثری از کامبیز روشن روان آهنگساز برجسته ایرانی بر رباعی های مولانا ساخته شده است به لحاظ بافت یادگار دوست تکراری است از اثر "رباعیات خیام" ساخته فریدون شهبازیان با صدای محمدرضا شجریان و شعر خوانی زنده یاد احمد شاملو. بافت اثر با بستر موسیقائی ارکسترال شکل می گیرد که گوینده اشعار(عبداله آقازاده) اشعار مولانا را دکلمه می کند و در میان این روند قطعاتی ساخته شده  در دستگاه ماهور توسط شهرام ناظری و به همراهی ارکستر به صورت آواز و یا ضربی خوانی ، خوانده می شود.اثر یادگار دوست به لحاظ زیبائی ملودی ها و اشعار عاشقانه مولانا و نیز اجرای درخشان ارکستر و نیز شهرام ناظری در سالهای میانی دهه شصت توانست طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب نماید . خستگی جامعه از رویه های شعار زده که در تمام حوزه ها از جمله هنر رواج یافته بود نیز نگاه دیگری به موسیقی ایجاب می کرد و یادگار دوست در این بستر توانست به اثری تاثیرگذار و ماندگار بدل شود. اجرای موسیقی ایرانی با ارکستر سازهای غربی سابقه چندانی در ایران ندارد ورود سازهای غربی به ایران به دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار بر می گردد اما حضور جدی این نوع ارکستر در موسیقی ایران به دوران وزیری باز می گردد. از جمله مهمترین مشکلات به کار گیری ارکستر در موسیقی دستگاهی سوای بیگانگی تمبر صوتی آن با ذائقه شنیداری ایرانیان (خصوصا در دهه های اول این حضور) به چگونگی برخورد چند صدائی که ضرورت ساختاری ارکستر سازهای غربی است با موسیقی دستگاهی باز می گردد که در اینجا به جهت تعدد فعالیت های صورت پذیرفته در این حوزه شایسته است که به بهانه معرفی این آلبوم کمی به آن بپردازیم. اساس موسیقی پلی فونیک (چند صدائی ) اروپا بر پیوند آکورد هائی با حداقل سه صدای همزمان با یکدیگر شکل گرفته است به عبارت ساده تر در فرم کلاسیک موسیقی اروپائی هر نت با حداقل دو نت دیگر به طور رایج با فاصله های سوم و پنجم از نت پایه (هارمونی فرد) و یا چهارم و ششم (هارمونی زوج) همزمان همراهی می شود و نوع وصل این فواصل به فواصل آکورد نت دیگر علم هارمونی را در موسیقی غربی پایه ریزی کرده است این نوع نگاه در ورود به حوزه موسیقی دستگاهی با سه  چالش فنی رو به رو بوده و هست :  اول آنکه کستره گوشه های موسیقی دستگاهی (به استثنا محدوده درآمدی و معدودی گوشه های دیگر ) به یک فاصله پنجم نمی رسد تا بخواهد آکورد بر آن استوار شود به عنوان مثال در گوشه مویه سه گاه از یک فاصله سوم که از مبدا آن فراتر رویم به گوشه های قرچه و رضوی شور وارد شده و از فضای  مویه خارج می شویم از سوی دیگر در محدوده پائینی گوشه های نیز همین موضوع صدق می کند . دوم آنکه درجات گوشه ها به لحاظ تاکید و نقش دینامیکی با یکدیگر تفاوت داشته و مانند موسیقی غربی از شرایط نسبتا یکسانی بهره نمی برند و سوار کردن آکورد ها بر درجات آنها این انتظام را به هم میریزد و سوم موضوع ربع پرده هاست که در نظام فواصل موسیقی غربی و به تبع در سازهای این موسیقی تعریف نشده است. اگر به تاریخ موسیقی چند صدائی در ایران نگاهی بیندازیم می بینیم که برای چالش اول آهنگسازان عملا فقط در حوزه های درآمدی با موسیقی دستگاه برخورد کرده اند(با ایجاد بافت کنترپوانتیک) برای چالش دوم هنوز به راهکار مشخصی دست نیافته و برای چالش سوم بجای نواختن ربع پرده ها از نیم پرده استفاده کرده و اجرای ربع پرده ها را به سازهای ایرانی سپرده اند که در این نوع تلفیق نقش ارکستر عملا به بستر سازی ساده ای تقلیل یافته که در اثر یادگار دوست به خوبی مشهود است در حوزه درآمد ماهور و خاوران و نیز سوز و گداز اصفهان نقش ارکستر بسیار پررنگ است ولی در گوشه های داد و راک ها این نقش به طرز چشمگیری کاهش می یابد این خود به بافت کلی اثر لطمه زده است اگر چه روشن روان با  به کار گیری هوشمندانه سازهای  ایرانی توانسته تا حد بسیاری بر این نقیصه فائق آید اما باز چنین ضعفی در جایجای اثر خودنمائی می کند در اینجا باز باید تاکید کرد که این نقیصه ساختاری به اساس این نوع موسیقی باز می گردد نه به آهنگساز موضوع دیگری که در یادگار دوست قابل توجه است اجرای پرتوان شهرام ناظری در اثر است سالهای میانی دهه شصت سالهای اوج توانمندی ناظری است آلبوم های گل صدبرگ ، یادگار دوست ، آتشی در نیستان گواهی از این ادعاست در آن سالها ناظری با توانائی و تجربه مناسبی به فرمی در آواز خوانی دست یافته بود که مختص خودش بود تحریر ها را به ابتدا و انتهای شعر می راند و این خود هم به بیان روان تر شعر کمک می کرد هم نقش و تحرک تحریر ها را بهتر به نمایش می گذاشت جای تاسف است که در سالهای بعد ناظری این شیوه را که می توانست هم به آواز او تشخص بخشد و هم در حوزه موسیقی رسمی دستگاهی پذیرفته شود را دنبال نکرد و به شیوه هائی روی آورد که تمام ساختارهای مبتنی بر زیبائی شناسی فرهنگی موسیقی ایران را می گسست و تنها تب موسوم به ابداع و نوآوری را فرومی نشاند تبی که بسیاری از هنرمندان موسیقی را از مسیر کلاسیک موسیقی ایران به بیرون راند و راه جدیدی را هم نگشود و تنها باعث شد تا که هنرمند در خودش به پایان برسد . بحث در این حوزه را به بررسی آلبوم های جدیدتر ناظری واگذار می کنم . این آلبوم  یادگاری ارزشمند از دورانی در موسیقی ایران بود که همه چیز آوای دوست را تداعی می کرد و امروزاز آن  تنها درد دوری بر جای مانده است ..
از دوست  به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم...
 منبع: روزنامه هفت صبح مورخ 1/8/90

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر